جدول جو
جدول جو

معنی محیط شدن - جستجوی لغت در جدول جو

محیط شدن
(شَ کَ دَ)
احاطه کردن. دربرگرفتن، گرد برگرد سطحی برآمدن. در میان گرفتن خطی سطحی را، مطلع و واقف و دانا شدن
لغت نامه دهخدا
محیط شدن
گرد کیدن فرا گرفتن احاطه کردن در بر گرفتن
تصویری از محیط شدن
تصویر محیط شدن
فرهنگ لغت هوشیار
محیط شدن
در برگرفتن، احاطه کردن
متضاد: محاط شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معین شدن
تصویر معین شدن
هر نیزیدن، تعیین شدن، بر قرار شدن، معلوم شدن، آشکار گردیدن: (... تا خادم نیکبخت معین شود) (اوصاف الاشراف. 9)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسلط شدن
تصویر مسلط شدن
چیره شدن دست یافتن غالب شدن تسلط یافتن دست یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
زیوریدن آراسته شدن زینت یافتن آراسته شدن: ولکن تا دفتر بالفاظ ایشان مزین شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریض شدن
تصویر مریض شدن
مریض گردیدن: بیمار شدن بیمارشدن ناخوش گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
باز داشته گشتن از عمل و تصرف باز داشته شدن: گوسپندی بکشد همانجای که محصر شود اگر در حل باشد یا در حرم، تنگ گیرنده، ناقه ای که سوراخ پستان او تنگ شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
در واییدن بثبوت رسیدن ثابت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محیط کردن
تصویر محیط کردن
تریستن گردکاندن احاطه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
گریفتن تنوییدن استوار شدن پا برجا گشتن: شده محکم بشمشیر تو بنیاد مسلمانی که شمشیر تو در ملت پناه هر مسلمان شد، (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
گول شدن، در هم شدن، تباهیدن درهم آمیخته شدن آشفته شدن، تباه شدن: چون مخبط شد اعتدال مزاج نه عزیمت اثر کند نه علاج. (گلستان)، پریشان عقل گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخیر شدن
تصویر مخیر شدن
آزاد کام کردن گزین توانیدن اختیار یافتن مختار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
خیره شدن مات شدن سرگردان گشتن سرگشته شدن حیران ماندن: ... اندرین کار متحیر شدند
فرهنگ لغت هوشیار
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احیا شدن
تصویر احیا شدن
زنده شدن، از سختی شدید رها شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پایبند شدن، در بند افتادن دربندشدن، علاقه مند بچیزی شدن، مبادی آداب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
Materialize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
matérialiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materializar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
বাস্তবায়িত হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
实现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
להתממש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
실현되다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
somutlaşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
terwujud
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materializzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
साकार होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materialisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materializar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materialiseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
матеріалізуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
материализоваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
materializować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محقق شدن
تصویر محقق شدن
実現する
دیکشنری فارسی به ژاپنی